École Saint Louis Tehran
حسین علاء
۱۲۶۲ (تهران)-۱۳۴۳(تهران)
سیاستمدار
حسین علاء در سال ۱۲۶۲ شمسی در یک خانواده سیاستمدار و مرفه به دنیا آمد. پدرش محمدعلی خان علاء السلطنه یکی از رجال نامدار عهد قاجار بود. محمدعلی خان دو دوره نخست وزیر و مدتها سفیرکبیر ایران در بریتانیا بود و چندین بار هم به مقام رئیس الوزرایی و وزارت خارجه رسید.
حسین علاء چهار ساله بود که همراه پدر به مسکو رفت چرا که پدر به ریاست کنسول ایران در مسکو رسیده بود. مدتی بعد او به همراه پدرش به انگلستان رفت و در وست مینستر تحصیل کرد. بعد از دبیرستان وارد دانشگاه لندن شد و در رشته حقوق تحصیل کرد و بلافاصله بعد از اتمام تحصیل منشی سفارتخانهای شد که پدرش سفیر آن بود.
علاء در سال ۱۲۸۳ شمسی همراه پدرش به ماموریتی ویژه در لندن رفت تا همراه پدرش در مراسم تاجگذاری شاه ادوارد هفتم شرکت کند. آنجا بود که حسین جوان لقب «جی.ام.جی» گرفت که یکی از القاب اشرافی دربار بریتانیا بود. بعد از انتصاب محمد علی خان به سمت وزیر امور خارجه، حسین جوان در وزارتخانه پدر به سمت رئیس کابینه وزیر که سرپرست کارمندان هم محسوب میشد دست یافت.
علاء تا زمان استعفای پدرش در سال ۱۲۹۳ در این سمت باقی ماند. سه سال بعد یعنی در سال ۱۲۹۶ حسین علاء به عنوان وزیر تجارت، فلاحت و فوائد عامه منصوب شد تا دوران تازهای در سیاست ورزی حسین علاء آغاز شود.
علاء تنها هشت ماه در این وزارتخانه حضور داشت اما در همین مدت کوتاه هم توانست اقدامات زیادی انجام دهد.
او در سال ۱۲۹۷ وزیر مختار ایران در مادرید و سال بعد آن وزیرمختار ایران در واشنگتن شد. او سپس به ایران برگشت و نماینده مجلس پنجم شد. نمایندگی علاء در مجلس پنجم یکی از فرازهای مهم زندگی سیاسی اوست. علاء به همراه حسن تقیزاده، دکتر محمد مصدق و یحیی دولتآبادی از جمله نمایندگانی بودند که در مخالفت با انقراض حکومت قاجار و تاسیس حکومت پهلوی سخنرانی کرد. البته تلاش نمایندگان مخالف در نهایت بینتیجه ماند و ماده واحده مزبور با ۸۰ رای موافق در برابر ۵ رای مخالف تصویب شد. حسین علاء اما علیرغم این سخنرانی به خاطر تجربه و توانایی بالای مدیریتی و دیپلماتیک مورد غضب رضا شاه پهلوی قرار نگرفت، با این حال او نتوانست به مجلس ششم شورای ملی راه پیدا کند و مدتی بیکار ماند تا اینکه در سال ۱۳۰۶ به عنوان وزیر فوائد عامه در دوره مستوفی الممالک منصوب شد.
در مهرماه همین سال وزیر مختار ایران در پاریس شد. زمانی که ایران میخواست علیه شرکت نفت بریتانیا به سازمان ملل شکایت کند، حسین علاء را برای این کار برگزیدند. او مدتی پس از این مذاکرات نفتی به ایران بازگشت و به عنوان رئیس بانک ملی ایران برگزیده شد. این سمت سرآغاز پستهای مختلفی بود که او در دوران سلطنت دودمان پهلوی به عهده گرفت. او در تاسیس شعبهای از صلیب سرخ جهانی که در ایران شیر و خورشید سرخ بود فعال بود. جزء اعضای کمیته برگزاریِ جشنهای هزاره فردوسی بود و حتی نخستین رئیس ورزش ایران هم لقب گرفت.
علاء بعد از ترور حاج علی رزمآرا به نخست وزیری رسید. او پیش از آن به عنوان وزیر دربار مشغول بود. دولت اول علاء دولت مستعجل بود و ۴۶ روز دوام داشت اما درهمین دوره کوتاه پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت از سوی مصدق نخست در یک کمیته ویژه پارلمانی و سپس در مجلس و در نهایت در سنا تصویب شد. علاء اقدام خاصی علیه این پیشنهاد انجام نداد و اجازه داد این پیشنهاد تصویب شود. علاء پس از تصویب این طرح استعفا کرد و بنا بر اعتقاد بسیاری با این کار به عمد راه را برای موافقان ملی کردن صنعت نفت باز کرد. علاء پس از این دوره به وزارت دربار برگشت و در ایام نخست وزیری دکتر مصدق عملاً به رابط محمد رضا شاه پهلوی و دکتر محمد مصدق تبدیل شد.
پس از برکناری زاهدی در فروردین ۱۳۳۴ علاء دوباره برای نخستوزیری انتخاب شد. در نخستین ماه حکومت وی، مذاکرات چند ساله ایران و شوروی نتیجه داد و قرار شد یازده تُن طلای امانتی ایران نزد شوروی، پس دادهشود. همچنین تعیین حدود و علامتگذاری مرز ایران و شوروی پایان یافت.
علاء در فروردین ۱۳۳۵ از نخستوزیری استعفا کرد که مورد موافقت قرار نگرفت، ولی دوباره در فروردین ۱۳۳۶ استعفا کرد و مجدداً به وزارت دربار تعیین شد و تا برکناریاش در سال ۱۳۴۲ در این سمت باقی ماند. او سپس به عنوان سناتور انتصابی از شیراز به سنا راه یافت اما این انتصاب دیری نپایید و او در ۸۲ سالگی درگذشت.
علاء در سال ۱۳۰۵ با رقیه قراگوزلو ازدواج کرد که زنی ثروتمند بود و شخصیتی محکم داشت. او از اولین زنانی بود که حجاب از سر برداشت. پدر زن علاء اتللو و تاجر ونیزی اثر شکسپیر را ترجمه کرده بود. حاصل این ازدواج، یک دختر و یک پسر بود. فرزند پسر آنها به نام فریدون علاء که در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد، پزشک خون شناس ایرانی است که او را بنیانگذار اولیه سازمان ملی انتقال خون ایران میدانند.
حسین علاء را مردی کم حرف و شوخ طبع توصیف کردهاند که قد کوتاه و سبک وزن بود و دفترچه مخصوصی داشت که همه چیز را در آن مینوشت. از دستور جلسات تا جملات قصار و حتی دستور طبخ غذا. استاد نوشتن پیمان نامه و متون دیپلماتیک بود و جزئیترین امور دیپلماتیک را میدانست و رعایت میکرد. میگویند همیشه این سخن سعدی را تکرار میکرد: «دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن بهوقت گفتن، و گفتن بهوقت خاموشی.» او وقتشناس و مبادی آداب بود. مرتب لباس میپوشید و عادت داشت همیشه کروات ببندد.
مصدق درباره علاء گفته بود: «علاء آدمی ساعی، خیرخواه، فروتن، و دموکرات است که درگیر هر کاری میشود آن را جدی میگیرد و هیچ کاری را صرفاً برای پول درآوردن و ترفیعِ مقامِ نپذیرفته. او آدمی صادق و شریف است.»