دکتر سید احمد تهامی استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران و متخصص و از بزرگان جراحی مغز و اعصاب هستند. ایشان تا به امروز جراحی‌های زیادی را در زمینه تومور مغزی، آسیب های نخاعی، ضربه مغزی، خونریزی مغزی، تومور نخاعی، و… انجام داده اند که بخشی از آن در سال‌های جنگ تحمیلی و برای کمک به آسیب‌دیدگان جنگ بود. ایشان دراین زمینه می‌گویند:«سه سال هرهفته شش مجروح جنگی عمدتاً صدمه اعصاب را عمل کردم.»

دکتر تهامی به جز تخصص جراحی مغز واعصاب، از جراحان شناخته شده در بین جراحان نوروسرجری می‌باشند و به عنوان یکی از پیشگامان جراحی مدرن ستون فقرات شناخته می‌شوند که دفورمیتی و قوز واسکولیوز را با وسایل مدرن اصلاح میکردند. ایشان همچنین چند سال جراحی سرطان های اولیه و ثانویه مغز را انجام داده و عضو افتخاری انجمن سرطان ایران ICA بودند.

ایشان تا سال ۱۳۹۷ به ارائه خدمات ارزنده‌شان ادامه دادند و در آذر ماه ۱۳۹۷ در کنگره بین‌المللی جراحی‌های پیشرفته ستون فقرات به عنوان Honory President انتخاب شدند و  لوحی به نشانه تقدیر برای پیشبرد جراحی ستون فقرات در ایران  به ایشان اهدا شد.

در این‌جا خاطره‌ای از ایشان نقل می‌کنیم در باب زبان فرانسه‌ای که در سن‌لویی آموختند و به کارگیری آن در روزهای طبابت: « در اوائل دهه نود میلادی یک پرفسور فرانسوی باسم Dubousset را که در سال ۱۹۸۲ وسیله عمل ستون فقرات اختراع کرده بود به تهران دعوت کردند. او با اختراعش سخت‌ترین ناهنجاری‌های شکلی ستون فقرات را اصلاح می‌کرد وانقلابی در جراحی ستون فقرات ایجاد کرده بود. از ایران برخی از معاونین وزارت بهداری رفته بودند تا با او قرارداد ببندند تا بیماران صعب‌العلاج را بفرستند اوعمل کند. درجواب گفته بود مگرشما جراح ندارید؟ شما مشکل چند بیمار رو حل میکنید. به جای آن جراح بفرستید یادشان بدهم همه بیماران خودرا درمان کنید. قرارشد بیاید بیمارستان ما. روزی که می‌آمد رییس بیمارستان دوست با نفوذی در شرکت هما داشت سفارش کرد از او پذیرایی کنند. در هواپیما می‌گویند از پرفسور خواهش می‌کنیم به محل مهماندارها مراجعه کنند. او با همسرش که متخصص بیهوشی بود و دوتکنیسین اتاق عمل را از قسمت اکونومیک به فرست کلاس می‌برند و پذیرایی مفصل می‌کنند. وقتی آمد تهران من به رییس بیمارستان گفتم من زبان آن‌هارا می‌فهمم، می‌خواهی با او صحبت کنم؟ گفت چه بهتر. رفتم کنارش نشستم و خودم رو معرفی کردم وتمام وقتی که بیمارستان بود با آنها بودم. سه بیمار بسیار ناجور عمل کرد که با ویدئو در سالن کنفرانس به شرکت‌کنندگان کنفرانس نشان داده شد. قبل از عمل‌ها درباره وسیله‌اش و اصول کاربری درس‌هایی ارائه می‌داد. ماه رمضان بود بعد از تهران بردندش شیراز و اصفهان. در اصفهان می‌بیند یک عده راهپیمایی می‌کنند. می‌پرسد اینها چی می‌گویند؟ میگن از فلسطینی‌ها حمایت می‌کنند( روز قدس آخرین جمعه هر ماه رمضان). او هم همراهان را ول می‌کند، می‌رود قاطی راهپیمانان. آدم عجیبی بود. پیش از برگشتن یک مهمانی برایش ترتیب دادند اونجا گفت: مرا خیلی از کشورها دعوت کرده و رفته ام، امادر سفرم به ایران دو نکته برایم لذت بخش بود اول مهمان‌نوازی که نرسیده به کشور شاهدش شدم. دوم کسی دیدم که زبان مرا بهتر از خود من حرف میزد! علت این بود که من سعی می‌کردم از کلمات فرانسه سلیس که یادمان داده بودند استفاده کنم و کلمات متداول محاوره‌ای به کار نبرم. مثلا فرانسوی‌ها درمکالمه به جای travailler کارکردن از bosser استفاده می‌کنند. زبانی که به ما یاد می‌دادند زبانی بود تر وتمیز شده! »