معماری مجموعه شجاع السلطنه

 

 مجموعه شجاع‌السلطنه در زمینی وسیع بین کوچه شرقی خندان و غربی ادیب که خیابان لاله زار و فردوسی را به‌هم وصل می‌کردنند ساخته شده بود. این مجموعه به فاصله یک کیلومتری ضلع شمالی میدان توپخانه قرار داشت که تمام کاخ‌ها و ساختمان‌های دولتی آن زمان در اطراف آن میدان بودنند. این مجموعه اعیانی توسط شجاع السلطنه و برای سکونت خانواده بنا وی بنا گردید. 

مجموعه شجاع‌السلطنه از چهار ساختمان سفید تشکیل شده بود که همه معماری زندیه، قاجاریه و اروپایی داشتند. این چهار ساختمان دارای سقف‌های شیروانی و پنجرهای بلند رو به دو حیاط بودند. حیاط‌هایی که روزی پر از درخت و گل و بعدها صدای هیاهوی پسران مدرسه‌ای بوده‌اند. از عکس‌های قدیمی چنان بر می‌آید که این ساختمان‌ها به ترتیب زیر استفاده می‌شدند.

                                    ۱) شاه نشین.                  ۲) اطاق پذیرائی هفت دری.                  ۳) اندرونی.                  ۴) بیرونی.

شاهنشین در سمت شمالی ساخته شده بود و ساختمانی بود دو طبقه با بالکن وسیعی که تقریبأ تمام عرض ساختمان را گرفته بود و پنجره های بلندی که از طرف چپ ساختمان شاهنشین تا ساختمان هفت دری پذیرائی به‌هم چسبیده ساخته شده بودند. کلاس‌های فارسی ابتدایی در آن تشکیل می‌شد. من کلاس اول فارسی را آنجا می‌خواندم که از پنجره دیدی عالی به تمام حیاط مدرسه داشت.

 تغییرات : حدود سال ۱۳۳۱ یا ۱۳۳۲ این ساختمان را خراب کردنند و شیر های  آب خوری به آن‌جا آوردنند.

 

 

 

 

 

تصاویر شاهنشین در عکس های باقیمانده از مدرسه

عمارت هفت دری ساختمانی بود یک طبقه برای پذیرائی از مهمانان که در آن زمان  به اسم PAVION POINCARE شناخته می‌شد. بنای آن از روی زمین حدود هشت پله بالا تر ساخته شده بود و در وسط زمین قرار داشت. با شش ستون بلند، زیبا و عظیم و پله هائی عریض که به حیاط می‌رسیدند. از طرف شرق ساختمان دو طبقه شاه نشین به آن وصل بود و از طرف غرب دیواری نه چندان بلند ولی شکیل تا آخر زمین میرفت و تقریباً حیاط را به دو قسمت تقسیم می‌کرد. دربی کوچک وسط دیوار این دو حیاط را به هم وصل می‌کرد.

تغییرات :  به‌علت سقف بلند و عرض زیاد این اطاق، میان آن را از شرق به غرب دیوار کشیدند و دو قسمت کردنند. قسمت جلوی آن تبدیل به سه کلاس شد. کلاس هفتم، هشتم و نهم فرانسه آن‌جا برگزار می‌شد. قسمت پشت اطاق را به‌عنوان انبار استفاده میکردنند.

 

 

 

تصاویر عمارت هفت دری در عکس های باقیمانده از مدرسه

 

 

 

ساختمان اندرونی پشت دیوار بین دو حیاط در غرب هفت دری پذیرائی ساخته شده بود. این ساختمان هم سطح زمین و شبیه به عمارت پذیرائی بود اما با سقفی کوتاه تر و با ستون‌های بسیار زیبا که فقط چند قسمت کوچک آن در عکس‌ها موجود می‌باشد.

تغییرات : ساختمان اندرونی قبل از سال ۱۳۳۰ تمامأ تخریب شده بود، اما از عکس‌ها این‌گونه به‌نظر می‌رسد که شبیه ساختمان جنوبی بوده ولی روی زمین و بدون پله‌های زیاد بنا شده بود. بنابر‌این از چهار ساختمان دو قسمت تخریب شد و دو قسمت با تغیرات استفاده می‌شد.

 

 

 

 

تنها تصاویر باقیمانده از ساختمان اندرونی،‌ تصویر اول به احتمال زیاد مربوط به این ساختمان است و تصویر دوم سقف این ساختمان را از پشت دیوار نشان می دهد.

ساختمان بیرونی در ضلع جنوبی و حدود هفت پله بالاتر از سطح زمین ساخته شده بود. با ستون‌های بلند و شکیل، اطاق‌های متعدد، آشپزخانه و راهرویی وسیع و پهن در جلوی آن که سقف ساختمان جلو آمده و آن را می‌پوشاند.

تغییرات: عمارت بیرونی به ورودی اصلی مدرسه تبدیل شد. در سال‌های ۱۳۳۰و ۱۳۳۱ که دوره ما شروع شد درب اصلی مدرسه در ضلع جنوبی بود که از آن وارد هال ورودی می‌شدیم و دفتر مدرسه و اطاق مدیران در سمت راست و اطاق معلمین در سمت چپ بود. بعد از هال ورودی به راهروی وسیعی می‌رسیدیم که سمت چپ آن یک کلاس، نهار‌خوری و آشپزخانه بزرگی وجود داشت که غذاهای بچه ها در آن‌جا گرم می‌شد و همه شاگردان در آن جا غذا می‌خوردند. سمت راست سه کلاس درسی بود که ما کلاس‌های پنجم فرانسه و کلاس‌های هشتم و نهم فارسی را در این آن‌جا خواندیم. این راهرو عریض با حدود هفت پله از وسط و دو طرف به حیاط اصلی می‌رسید.

 

 

تصاویر باقیمانده از ساختمان بیرونی در ضلع جنوبی مدرسه

ساختمان مسکونی پدران روحانی

حدود سال ۱۳۳۲ در ضلع شمال شرقی ساختمانی جهت اقامت کشیشان و پدران روحانی مدرسه ساخته شد تا بتوانند در این مدرسه اقامت کنند. ساختمان بسیار مدرن و شیک بود و هرکدام از پدران روحانی اطاق مخصوص به‌خود را داشتند. جلوی ساختمان تا حیاط اصلی مدرسه پر از درخت بود.

 

 متاسفانه هیچ تصویری از ساختمان مسکونی پدران روحانی در دسترس نیست.

 

کلیسا

به نظر می‌آید کلیسا خیلی پیش‌تر از سال ۱۳۳۰ ساخته شده بود.  احتمالاً به خاطر پدران و برادران روحانی و شاگردان مسیحی و شاید هم برای مسیحی‌های ساکن اطراف. چون درب کوچه ادیب به آن باز می‌شد و بارها مسیحی‌ها و حتی مسلمان‌های ناشناس را می‌دیدیم که از آن در وارد می‌شدند و جلوی مجسمه حضرت مریم (س) شمع روشن کرده و دعا می کردند.

این کلیسا یک مناره متوسط داشت که از حیاط مدرسه دیده نمی‌شد. درب ورودی کلیسا در وسط این مناره قرار داشت. کلیسای کوچکی بود که گنجایشش شاید حداکثر ۵۰ نفر بود. با شیشه های رنگی در دو طرف و روبه‌روی درب ورودی که مجسمه مسیح بر صلیب روبه‌روی آن بود.

 

متاسفانه هیچ تصویری از ساختمان کلیسا در دسترس نیست.

مجسمه حضرت مریم (س)

مجسمه حضرت مریم (س) در غار کوچکی روی تپه ای مصنوعی و شرقی-غربی در قسمت راست کلیسا بود. در دیواره های تپه سنگ‌های یادبودی از افراد مختلف قرار داشت. جلوی آن حصارکوتاه فلزی وجود داشت و مانع از آن می‌شد که افراد بتوانند جلوتر از آن بروند و فقط می‌توانستند شمع روی شمع دانی‌های فلزی دواری روشن کنند. این مجسمه بعد از تخریب مجموعه به مدرسه ژاندارک در خیابان منوچهری منتقل شد.

 

 

تنها تصاویر باقیمانده از مجسمه حضرت مریم:

حیاط و ورودی‌ها

مدرسه در حقیقت چهار حیاط مختلف داشت.

۱- حیاط اصلی: این حیاط به اندازه یک زمین فوتبال بود و یکشنبه ها در آن بازی می‌کردنند (مدرسه روزهای جمعه و یک شنبه تعطیل بود) و در روزهای هفته زمین فوتبال خط‌کشی شده بود. در سمت غرب والیبال، در وسط بسکتبال و در شرق بدمینتون بازی می‌شد و یا یک بازی با توپ تنیس که با تعداد کم هم می‌شد بازی کرد. ما اکثراً ۸ تا ۱۰ نفره بازی می‌کردیم و هرکس مسئول خودش بود که نفر بعد از خودش را حذف کند ولی خودش توسط نفر جلوتر حذف نشود. تقریباً مثل بازی اسکواش که با زدن توپ بر آن دیوار سعی می‌کنیم نفر بعدی نتواند بعد از یکبار زمین خوردن توپ آن را بگیرد و از همان‌جا نفر بعدی را حذف می‌کنیم.

۲- حیاط دوم: در پشت دیوار غربی ساختمان هفت‌دری یا همان PAVION POINCARE و بین مجسمه حضرت مریم (س) و کلیسا قرار داشت. از درب دیوار غربی وارد حیاط کوچک میانی می‌شدیم و پله ای آن‌را به پشت اطاق هفت دری پذیرایی ارتباط می‌داد که در آن‌جا انبارها و سالن پینگ پنگ بود. این حیاط در حقیقت محل ساختمان اندرونی بود که تخریب کردند و به حیاطی تبدیل شد که به جلوی مجسمه حضرت مریم (س) می‌رسید و دیواری این حیاط را از حیاط کلیسا جدا می‌کرد.

۳- حیاط سوم: همان حیاط کلیسا بود که شاگردان اجازه رفت و آمد به آن را نداشتند. دربان و خانواده‌اش آنجا زندگی می‌کردند. در محوطه اصلی آن کلیسا ساخته شده بود و نزدیک درب شمالی محل سکونت دربان، حمام و توالت بود.

 

۴- حیاط چهارم: بعد از حیاط بزرگ از طرف شرق کنار دیوار آب خوری درب کوچکی بود که به حیاط چهارم مرتبط می‌شد. این حیاط درختان زیادی داشت و انتهای آن ساختمان جدید مسکونی پدران روحانی ساخته شده بود.

در دوران ما مدرسه چهار درب داشت:

۱- درب اصلی مدرسه از کوچه خندان وارد هالی حدود ۳۵ متر مربعی میشد. در طرف شرق این هال دفتر مدیران بود و در طرف غرب اطاق معلمین. بعد از گذشتن از هال وارد راهرویی پهن و طویل می‌شدیم که در حقیقت تمام جلوی ضلع جنوبی را گرفته بود. این راهرو پهن با ۶ تا ۷  پله از سه طرف (وسط، شرق و غرب) به حیاط اصلی می‌رسید.

۲- درب‌های ۲و۳ یا درب‌های کوچک جنوب غربی و جنوب شرقی که چون هم‌سطح زمین بودنند بیشتر برای ماشین و غیره باز می‌شدنند. این درب‌ها معمولاً بسته بودند و تنها  در صورت لزوم باز می‌شدند.

 

۳- چهارمین درب در ضلع شمال، در کوچه ادیب بود. این درب هم اکثرأ بسته بود و فقط افرادی که اجازه داشتند، یا مسیحی‌های اطراف که برای زیارت مجسمه حضرت مریم (س) یا کلیسا می‌آ‌‌مدند از آن داخل می‌شدند. یا اگر شاگردی در مدرسه تنها بود و همه رفته بودنند پیش نگهبان مدرسه ،که محل سکونتش جنب این درب بود، منتظر می‌شد تا پدر و مادر به دنبالش می‌آمدند و از آن خارج می‌شدند.

 

در اوایل دهه ۱۳۴۰ زمین این مدرسه به روزنامه کیهان فروخته شد و این اولین قدم بود در راستای تخریب کامل این بنای زیبا و تاریخی. کلیسای مدرسه اولین بخشی بود که خراب کردند. البته آن طور که از ماجرا پیداست خود پدران روحانی با خراب کردن کلیسا موافق بودند و نقل هست که می‌گفتند ما مثل شما مسلمان‌ها نیستیم که مساجد را خراب نمی‌کنید. مالکین جدید ،متصدیان آن زمان روزنامه کیهان، پس از کلیسا تمام ساختمان‌‌های شکیل و زیبای دوران زندیه و قاجاریه را یک به یک تخریب کردنند. به طوری که امروز از آن همه زیبای و شکوه هیچ اثری باقی نمانده به غیر از عکس‌ها و تصاویر پرخاطره‌ای که در این صفحه گردآوری شده‌اند.